Corner SE06: Sahar Nahvi | سحر نحوی
Description
خانم «سحر نحوی» تهیهکننده و میزبان پادکست تصویری «کشو»، مهمان قسمت «ششم» پروندهی ویژهی «ویدیوکستهای گفتوگومحور فارسی» از پادکست تصویری «کوزی کرنر» هستند؛
او خالق محتوا، پادکستر و روایتگر حساس جهانِ ناگفتههاست؛ بنیانگذار استودیوی «به نحوی دیگر»، سازنده و میزبان پادکست تصویری «کشو»، هممیزبان «کارت صدا»، و خالق پادکست «از اول» با تهیهکنندگی بلو جونیور.
سحر با ترکیب تجربهی حرفهای، حساسیت انسانی و سالها تمرین در شنیدنِ دقیق، شکل تازهای از گفتوگو را در رسانهی فارسی ساخته است؛ گفتوگوهایی آرام، عمیق و انسانی که در آن از لایههای پنهان زندگی، زخمهای ناگفته، آثار خاکخورده و لحظههای شجاعت سخن گفته میشود.
او «کشو» را بر دو محور بنا کرده: ترسِ میهمان و کنجکاویِ مخاطب. جایی که هر قسمت سفری است میان آثار منتشرنشده، ایدههای نیمهکاره، تردیدهای شخصی و رازهایی که سالهاست در سکوت ماندهاند.
نحوی در این مسیر، پشتوانهای کمنظیر از مطالعه، آمادهسازی و شناخت میسازد؛ از جلسات پیشتولید با مهمان تا ساعتها پژوهش دربارهی او، از ایجاد امنیت روانی تا هنر پرسیدن سؤالهای نقطهزن. همین ترکیب است که باعث میشود بسیاری از مهمانها برای نخستینبار «کشویی» را باز کنند که سالها قفل مانده بود.
سحر نحوی یکی از معدود زنانی است که توانسته در فضای گفتوگومحورِ جایگاهی مستقل و معتبر بسازد. مسیری که برای او ساده نبوده؛ عبور از شرم بدن، ترس از قضاوت، هراس از بازخوردهای تند، و نگرانی از نفرتپراکنیهایی که میتوانستند بر هویت فردیاش سایه بیندازند.
اما او با مواجههی مداوم، با دیدنِ اثر کارش و با اتکا به مخاطبانی که محتوای او را «میفهمند»، کمکم به نقطهای رسید که بدن و چهرهاش را نه تهدید، بلکه بخشی از روایت و هویت رسانهای خود دید و جلوی دوربین ایستاد.
سحر نه مجریست و نه صرفاً میزبان؛ او طراح یک فضاست. فضایی امن، دقیق و مهربان که مهمانهایش در آن میتوانند ترسشان را روی میز بگذارند و دربارهاش حرف بزنند. از سفرهای ناگهانی برای ثبت یک گفتوگوی خاص تا تلاش برای باز کردن گرههای یک ذهن بسته، از دعوتهای پیگیرانه تا همراهی صبورانه، او گفتوگو را نه اجرا، که «مراقبت» میداند.
«کشو» از دل همین مراقبت ساخته شده: نه برای وایرال شدن، نه برای جنجال، بلکه برای ثبت تجربهی انسانیِ کسانی که چیزی را سالها نگفتهاند.
رسانهای که در آن صراحت با امنیت، آسیبپذیری با جسارت و روایت با واقعیت گره میخورد و هر قسمت تبدیل میشود به سندی از زیست یک انسان.
از شما دعوت میکنیم تا به پای شنیدن و تماشای این گفتگوی جذاب بنشینید.
شما میتوانید نسخهی ویدیویی این گفتگو را از طریق لینک زیر تماشا کنید:
https://yt.openinapp.co/CornerSE06
قبل از هر چیز اگر به خلاقیت اهمیت میدهید از شما دعوت میکنیم تا پلتفرمهای ما - اینستاگرام، یوتوب، تلگرام و … - رو دنبال کنید:
https://www.cozycorner.show/platforms/
Original artwork used in this episode’s logo variation is by “Clara Candelot” in #36daysoftype
سحر نحوی را از آدرسهای زیر دنبال کنید:
https://www.instagram.com/saharnahwe
https://www.instagram.com/keshowpod
https://www.instagram.com/cartseda
https://youtube.com/@keshowpodcast
❌
از طریق هندل زیر به صورت مستقیم در تلگرام با ما در ارتباط باشید:
@cozycornercommunity
سوالات، اتقادات، نظرات خودتون رو به صورت پیام متنی، صوتی، ویدیویی برای ما ارسال کنید.
❌
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
























خیلی همذاتپنداری کردم با خانم نحوی عزیز...خواستم بگم که ممنون با وجود همه احساس های منفی که داشتین، شروع کردین و تولید محتوا میکنین. صدا و چهره تون خیلی مناسب این کاره. من کشو رو دونه دونه دارم گوش میدم و لذت میبرم.
https://castbox.fm/va/6659283 ما اینجا داستانهای کوتاه فارسی میخونیم خوشحال میشیم حمایتمون کنین ❤️ 🙏
چقدر گفتوگوی خوب و آموزنده و صادقانه ای بود واقعا لذت بردم
احساس کردم من هم به عنوان یک زن باید بگم تماما با صحبت های سحرجان درباره زیست زن موافقم و یه جاهایی صحبت های جناب نصیری میتونست با پذیرش بیشتر باشه درحالی که حس سرزنش داشت. البته با شناختی که این مدت از کوزی کرنر دارم میدونم که سهوی بوده فقط امیدوارم با پذیرش بیشتری نسبت به عقاید افراد با مهمانانتون گفتگو داشته باشید.
هرچی دختر منطقی و واقع بین و باشعوره ، پسره احساس میکنه ننش تکامل یافته و همه چی دان و بی نقص زاییدش توهم دانایی و خودشیفتگی
قورباغه رو که انصافا درست گفتن
حرفای خوبتون آدم رو به ایدهایی که داره امیدوار میکنه🫠🤌🏻 شاید صدای منم پخش شد روزی به عنوان پادکستر مهمون پادکست که بودم! دمتون گرم صداهای آشناااا❤️
👏👏👏
01 امروز داشتم به خورشید نگاه میکردم دیدم که خورشید یه هدف داره واسه ی وجودش و اون تابشه ، فلسفه ی وجودیش اینه که بتابه ، فقط همین .... نه کمتر و نه بیشتر شب شد و یه تک ستاره رو دیدم توی آسمون این ستاره هدفش چیه ؟ ماهیت وجودیش چیه توی این دنیا و امشبم توی تمام مشاهداتم این سوالو از خودم می پرسیدم هر چیزی ، از کوچیک ترین تا بزرگ ترینش یه ماهیتی داشتند که برای بودنشون یه دلیلی بود و فقط شاید همون یک دلیل ، تک دلیلی شده بود برای وجودشون
بهترینها در مسیرتون.
حسین من فکر میکنم چیزی که درکش رو برات سخت میکنه خود تجربه زیستهی زن بودنه! (نگاه سوژه)؛ چون ترس از قضاوت برای زنها اغلب فقط نوک کوه یخه، تنه نامرئیش خود خشونت عریانه. مثلا وقتی تو خیابون به اندامت تیکه میندازن آزار روانی فقط نوک کوه یخه، ترس نامرئی، امکان تعرض یا خشونت واقعیه. اما مکانیسم دفاعی این ترس رو پس میزنه تو ناخودآگاه و فقط یه بیمیلی و پرهیز باقی میمونه. حالا اینو تو اِشِل بزرگتر قرار بده. ترس از قضاوت برای زنها میتونه یه بکگراند بزرگ اجتماعی و ناخودآگاه از خشونت داشته باشه